نوشته شده توسط : شهید گمنام

اتل متل سمانه  یه دختر شهیده

یه دختری که هیچ وقت بابا جونو ندیده

بابا وقتی شهید شد مامان حامله بوده

بعد که سمانه اومد ،دیگه جنگی ندیده

مامان زود ازدواج کرد بایه مرد غریبه

سمانه حالا اونو بابای خود می دونه

هیچکی بهش نگفته، باباش یه مرد دیگه ست

باباش تو آسمونه، تو یه دنیای دیگه ست

هیچکی بهش نگفته باباش چه مهربون بود

چه ابروی کمونی، باباش چه خوش زبون بود

هیچکی بهش نگفته باباش یه قهرمون بود

تو دشتای شلمچه باباش یه دیده بون بود

سمانه قد کشیده بزرگ شده ماشالله

داره می ره دانشگاه دانشجو اون حالا

حراست دانشگاه، عاصیه از دست اون

مدام باید بهش بگن، موهات اومده بیرون

هفت قلم ارایشو یه مانتو کوچولو

شلوار برمودا و کفش های مثل پارو

تا حالا این دختر و بهشت زهرا نبردن

حتی جلوش اسمی از خون شهید نبردن

خانواده می گن که، بزار یه کم خوش باشه

باباش که رفته طفلی بزار که این خوش باشه

داره دلم می سوزه از بس که بی مرامیم

مگه شهید رفته که ما بخوریم بخوابیم؟

تو اون دنیا جواب باباش رو چی می دیم ما

یه وقت اگه بپرسه امانتم چی شد ها؟

حتی اگه سمانه باباش شهید نباشه

دختر شهر شهید باید اینجوری باشه؟!

 

*شاعر جانباز:ابوالفضل سپهر*

 


:: موضوعات مرتبط: شعر شهدای گمنام , ,
:: برچسب‌ها: شهید گمنام , شعر , شعر شهید , شعر شهید گمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 616
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 16 / 10 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام
این خط آخر ندارد
بنویس شهید و بعد برو سر سطر
همانجا که نخل هایش بدون سر
نماز می گزارد و بیدهای
مجنونش به سمت شرجی افق
در اهتزازند
از این سطر به آن سطر
از این خط به آن خط
از این خاک ریز به آن خاکریز
حالا دیگه این همه شهید را
کلمه ها تشییع می کنند
اصلاً این خط آخر ندارد
بدون معطلی به جای نقطه
اشک هایت را بگذار و برو


:: موضوعات مرتبط: شعر شهدای گمنام , ,
:: برچسب‌ها: شهید گمنام , شعر , شعر شهید , شعر شهید گمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 350
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 13 / 10 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام
گمنام نامدار
بی گناه سرزمین من !
چه کرده اند
با پیکر پاره پاره ات
دستان خون چکان نامر دان روزگار
*
مفسر آسمان
سردار بی سر !
چه سبک بال به دوش ها می رفتی !
سبک بار همچون عروج آسمانیت
شرافت خاک های سوزان !
میراث تو
باور رستاخیز کائنات بود
*
بهار آوا در سیاه سال های خون و قیام
بی گمان سال هاست که باد
نام تو را
در گوش برگ ها زمزمه می کند
*
نستوه ایستاده به چکاد رفعت
من دست های سترگت را
 در کدامین خاک جستجو کنم ؟
وقامت پر افتخارت را
پای کدامین سپیدار ؟
در میدانگه رزم و کمین
من گام های پر توان تو را
بر پلک کدامین چشم رد بزنم
خون سرخ تو کدامین لاله را آبیاری کرده است
«گمنام نامدار»
چشمان بی نورم تقدیم حلقه ی
چشمان خالیت
فاطمه عباسلو از کرمان


:: موضوعات مرتبط: شعر شهدای گمنام , ,
:: برچسب‌ها: شهید گمنام , شعر , شعر شهید , شعر شهید گمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 388
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 13 / 10 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

اين پلاك و استخوان از من به صف جا مانده است 
نقطه پرواز سرخى بود، آنجا مانده است 
من خودم از شوق مى‏رفتم تنم افتاده بود 
در مقام وصل فهميدم كه سرجا مانده است 
بى نشانى را خود من خواستم باور كنيد 
نام گمنامى اگر ديديد تنها مانده است 
من رفيقى داشتم همسنگرم جانباز شد 
دست‏هايش يادگارى پيش مولا مانده است 
آن بسيجى هم كه معبر را برايم باز كرد 
ديدمش آن روز در تشييع بى‏پا مانده است 
يادتان باشد سلاح و كوله و فانسقه‏ام 
زير نور ماه سرخ ، از بهر فردا مانده است 
پاسداريدش مبادا غفلتى خاكسترى 
گيرد عزمى را كه آن از راز زهرا (س) مانده است 



:: موضوعات مرتبط: شعر شهدای گمنام , ,
:: برچسب‌ها: شهید گمنام , شعر , شعر شهید , شعر شهید گمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 324
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 13 / 10 / 1392 | نظرات ()
نوشته شده توسط : شهید گمنام

  حرفی نمیزنی چرا «بابای جعبه ای»؟
    خسته شدم بیرون بیا «بابای جعبه ای»
    لطفا بلندتر کمی فریاد هم بزن
    این جا نمی رسد صدا «بابای جعبه ای»
    با ان قَدَت تو جا شدی آنجا ببین مرا
    جا میشوم ببر مرا «بابای جعبه ای»
    قد عروسکم شده ای باور کن ای عزیز
    من‌‌ مادرت قبول؟ ها؟ «بابای جعبه ای»
    بابا عروسکی چرا لالا نمی کنی؟
    شب شد لالا لالا «بابای جعبه ای»



:: موضوعات مرتبط: شعر شهدای گمنام , ,
:: برچسب‌ها: شهید گمنام , شعر , شعر شهید , شعر شهید گمنام ,
:: بازدید از این مطلب : 331
<-PostRate->
|
امتیاز مطلب : <-PostRateResult->
|
تعداد امتیازدهندگان : <-PostRateCount->
|
مجموع امتیاز : <-PostRateTotal->
تاریخ انتشار : 13 / 10 / 1392 | نظرات ()

صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 7 صفحه بعد